.
باور می کنی؟
همه ی باورهایم کوچیده اند به دشت نابارور بی باوری
بگذار
ف
ر
و
ر
ی
ز
ن
د
این قصرها
می دانم چطور استوارشان کردی
مرا ببین!ه
پادشاهی بی اقلیم
که یک روز
قصرهایش رود شدند و به دریا پیوستند
سنگی که دادی تا تندیسی بسازم به نشانه ی صلابت افسانه های کهن
به نخستین نوازش، کلاغی شد و پر زد و رفت...ه
کلاغ
پر
چیست این راز؟
چیست این نفرین؟
این انتشار بی وقفه ی جان؟
واژه هایی که حباب وار بر پوست کشیده ی لحظه ها نمایان می شوند
ولختی در ارتعاش ناپیدای هستی
دایره ی شکننده ی وجود را به نمایش می گذارند
پیش از آن که عدم شوند
هر ریزشی
باران است
باران، انبوه حباب است
بر سطح چاله های آب
و برکه ها
و دریا چه ها
و دریاها
و اقیانوس ها
اقیانوس قلمم در توقفگاه ِ قیل وقال ِ قائله های قبیله ای، چشم به راه قایقی است...ه
ق ق ق ق ق ق ق ق ق ق
ق ق ق ق ق ق ق ق ق ق
ق ق ق ق ق ق ق ق ق ق
ق ق ق ق ق ق ق ق ق ق
ای ابر
تو بارداری
تو بار... داری
چرا نمی باری؟
باران ها ی کودکی هایمان یادت هست؟
تو کجا بودی در آن رهیدگی معصوم؟
آه... ه
به یاد می آورم
تو آن مرد شاعری بودی که همیشه پا در راه داشت
و به زبانی که نمی دانستم ، شعر می گفت
تو زیر باران بودی
اما من پشت پنجره... ه
و به سفارش واقعیت ِ عقل سلیمی که در من نبود
چل قاف به شیشه می چسباندم
و از خودم می پرسیدم
چرا این ریزش رویایی رود ِ آسمان باید
قطع
شود؟
چرا من بچه ی حرف گوش کنی هستم؟
بعد... باران بند نمی آمد
و وقتی قاف ها را می شمردیم، یکی کم بود
پشت همان قاف بود که خانه داشتی؟
پشت همان قاف گمشده؟
اینجا، همه غم است و غصه و قیاس و تقسیم و قتل و غارت
برای همین هیچ فکری راه نمی رود... و هیچ راهی فکر نمی کند
اینجا قاف ها، "ر" ها را جادو کرده اند
همه چیز متوقف شده
و قشنگ ترین قالی دنیا، قتلگاه قایق های نجات است...ه
ببار ای ابر
ب
ب
ا
ر
لبخندی بزن بر چهره ی خاکستری این آسمان
لبخندی که خنده شود
خنده ای که آتش شود
آتشی که خراش دهد
این خامشکده ی خسته ی خون آلود را...ه
لبخندی که خطی کشد بر
خمیازه های خفه ی تاریخ
و نخ های بادبادک های خفته در باد را
به لرزه در آورد
ببار ای ابر
ب
ب
ا
ر
برایت طلمسی می نویسم باطل کنند ه ی بطلالت و تسلیم
ببار ای ابر
تو بارداری
تو بار... داری
ببار و گریان شو... ببار و باران شو... ببار و بر راه شو... ببار و راهی شو
ر.......ر............ر..........ر...........ر.........ر...........ر.........ر.........ر........ر
ببار و یک رود شو... ببار و پر آب شو... ببار و خروشان شو... ببار و چو دریا شو
ر...........ر..........ر..........ر............ر............ر...........ر...........ر........ر..........ر
ببار و بیدار شو... ببار و بیدار کن ... ببار و برپا شو... ببار و برپا کن
ر............ر.........ر...........ر...........ر...........ر..............ر........ر.........ر.......ر
ببار ویران کن... ببار و آباد کن... ببار و آزاد شو
ر..........ر..........ر.........ر...........ر...........ر...........ر............ر.........ر...........ر
ببار
و
در
من
تو
یک
باور
شو
.